چراغ
يادداشتهاي مهرداد قاسمفر
شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۴
مرتضي مميز ؛ تنديسي در ميانه ي ميدان

طراحى گرافيك نيز، چون هرمقوله نوپديدى در ايران ، جدى ترين روزهاى خود را از سالهاى پس از شهريور ۲۰ بود كه آغاز كرد؛ و آغازگران آن نه گرافيستهاى درس خوانده همين رشته بلكه در واقع نقاشانى بودند كه اگرچه كار اصلى شان بوم و رنگ و سه پايه بود اما در مسير كسب معاش دراين حوزه نيز به فعاليت پرداختند؛ سيروس امامى ، محمد بهرامى و ... از آن جمله اند. همين ناچارى ها بود البته كه تولد واقعى هنر گرافيك را در معنايى كه امروز مى شناسيم تا دو دهه يا كمى بيشتر به تأخير انداخت. اگرچه بايد اذعان كرد كه در همان دهه هاى اوج گيرى اين هنر ، بازهم نام نقاشان است كه گرافيك ايران را در وسعت خويش حمايت مى كند.به هرحال در دهه بيست و بويژه سى، توجه به طراحى گرافيك درواقع مديون توسعه مطبوعات و گشايش هاى سياسى آن سالهاست كه فضايى مى آفريند براى انواع تجربه ها در حوزه تصويرسازى و طراحى و كاريكاتور و ساير بخشهاى مرتبط با خلق آثارى كه در قلمرو گرافيك تعريف مى شوند با نامهايى چون هوشنگ كاظمى ، پرويز مؤيد عهد، جوادى پور، ملكونيان و ...با اين همه هنوز بايد تا دهه ۴۰ صبر كرد تا اولين تجربه هاى جدى طراحى گرافيك به معناى آكادميك آن در ايران متولد شود؛ و درست همين جاست كه نام مميز به مثابه تنديسى در ميانه ميدان رخ مى نمايد تا تقريباً از هرطرف كه بپيچيد مسيرتان يا به او برسد يا از او آغاز شود. حتى اگر ديگرترانى هم باشند - كه بودند - تا در كنار او و در شكوفايى اين هنر در ايران بسيار كوشيده باشند و سهيم؛ كسانى چون كامران كاتوزيان ، سروژ آكيان، مثقالى ،قباد شيوا، آغداشلو، خسروبيات، ابراهيم حقيقى ، فوزى تهرانى ، محمد پولادى، نيكزاد نجومى ، على اكبر صادقى و ...برخي از اين نامها البته پيش از پرداختن به وجوه گرافيك در گستره نام آشنايش، بيشترين تلاش خود را معطوف به ايلوستراسيون و يا طراحى جلد كرده اند و در اين ميانه بازهم مميز بود كه هم اين حوزه و هم حوزه هاى مرتبط ديگر را پوشش داده است. واقعيت اين است كه علاوه بر پيشگامى هاى مميز در بسيارى از عرصه هاى هنر گرافيك ايران كه سابقه كار اصولى او را حتى تا پيش از افتتاح دروس و اصول و فنون آن در دانشكده و مدارس هنرى رسمى به عقب مى برد، پركارى و شوق بى حد و حصر او در اين رابطه است كه چنين موقعيت ممتازى را در تاريخ هنر معاصر ايران براى وى رقم مى زند. طرح روى جلد، صفحه بندى و ايلوستراسيونهاى مميز در مجموعه ها ى كتاب و كيهان هفته از اولين سالهاى دهه پرشوق و شور ،۴۰ گواهى بر همين مدعاست. او همواره پركار و تازه بود و همين نيز باعث مى شد كه هركجا فهمى از فرهنگ به معناى مدرن و معاصرش مى بينى ، امضاى مميز هم هست.آثار او از همان سالهاى نخستين، شكل و فرم هاى تازه اى را به جامعه هنرى - گرافيك - ايران پيشنهاد مى داد. پيشنهادهايى كه نه تنها پذيرفته شد بلكه بعدها از او معلمى ساخت كه شاگردانش بزرگترين حاميان اين عرصه هنرى شدند. در آثار او - مثلاً در همان طرح جلدها و صفحات داخلى كتاب يا كيهان هفته - نه از آن هاشورهاى پنجاه سال گذشته پيش از او خبرى هست و نه از آن تصويرها و چهره هاى باسمه اى بى جان و تخت ؛ در عوض تصويرهاى او با خطوطى سريع و ناگهانى و در موجزترين حد ممكن، به شكل نهايى خويش تبديل مى شدند و فيگورهايش گاه در فرمهايى گروتسك و گاه در اجرايى پريميتيويستى ، فراتر از متنى كه بهانه اش بود، سعى در ايجاد رابطه اى تازه با مخاطب مى داشتند.اغلب آثار مميز نشانگر سرعت دست و ذهن او در رسيدن به ايده نهايى است و در اختصارى كامل كه گاه حتى به «گونه اى تفرعن» از «فرط تسلط» تن مى سايد. اين آثار پس از به پايان رسيدن، گويى پس مانده اى هستند از جوششى بى تاب كه از قلم و احاطه او بر ابزار كارش به جاى مانده اند. او نه فقط در تصويرسازى ها و طراحى هاى جلد و آ رم و ... چنين بود بلكه در پوسترسازى و آفيش هاى سينمايى و... نيز به همين گونه بود. مميز اما نه تنها خود يك تنه بسيارى از تجربه هاى گرافيكى در ايران را ابعاد تازه اى داد بلكه از جمله مهمترين نقش هاى او ايفاى موقعيت يك معلم در اين حوزه بود. او نسلى را تربيت كرد كه اغلب شان امروز از نام آورترين گرافيست هاى كشور محسوب مى شوند. شاگردانش معترفند كه او هرچه داشت به ديگران آموخت و بى دريغ هم مى آموخت؛ بيژن جناب، ابوالفضل عالى ، شهرزاد اسفرجانى ، على خورشيد پور، وزيريان ، دالوند ، هومن مرتضوى و ... تنها انگشت شمار از شاگردان بى شمار او بوده اند.مميز اگرچه آغازگر گرافيك در ايران نبوده اما همين كه حافظه جمعى گرافيك ايران او را شايسته صفت «پدر گرافيك » كشورمان مى شناسد كافى است تا در تاريخ هنر معاصر، امضاى او براى هميشه پاى اين هنر بماند
4 Comments:
Anonymous ناشناس said...
جناب قاسمفر گرامی

از مرحمت و مهربانی شما جهانی سپاس. شادمانم که با شما آشنا شدم. به زودی بخش دوم و سوم برنامه آتشی را خواهم نوشت

Saboor Siasang

Anonymous ناشناس said...
سلام
حال کن از ملت
پخش اين جور برنامه ها چون لبخند و رو به مردم هديه ميکند واقعا لازم است. و نيز در اين برنامه سعی نشده که مانند طنزهای ديگر که پوچ و بی معنا هستند به هر صورت مردم رو بخندونن. چرا که هم دارای گروه قوی هستند و هم بر اساس اتفاقات روزانه ای که ما با انها سرو کار داريم داستانهايش نوشته ميشود. نادر - اصفهان

ماشاا... تلويزيون جمهوری اسلامی داره از صبح تا شب برنامه‌های آموزنده و دارای پيامهای اخلاقی پخش ميکند. وضعيت جامعه هم شکر خدا تحت تاثير اين برنامه‌ها معلومه، حالا نمی‌شه يک برنامه استثنا بجای پيام اخلاقی فقط مردم رو بخندونه؟! هميشه وقتی يک حرکتی موفق ميشه افرادی هستند که برای اينکه خودشون رو مطرح کنند با اون حرکت مخالفت می‌کنند، اين بهانه(نداشتن پيام فرهنگی و...) هم کليشه‌ای ترين بهانه هست .... عليرضا کوشا - تهران

شبهای برره دارای يک طنز قوی تلويزيونی می باشد همراه با نکته پردازيهای بسيار دقيق وظريف. مهران مديری در عرصه هنر طنز تلويزيونی يکه تاز ميدان می باشد. اگر برنامه طنز مديری همراه با انتقادات ميباشد و آن را دارای جنبه های بدآموزی می دانند اين افراد کسانی هستند که از نوک پيکان انتقادات مديری در امان نمانده اند. البته فراز و فرودهايی دارد. بعضی شبها متن بسيار ضعيف می باشد که اميدوارم سعی در برطرف کردن آن داشته باشند. در ضمن در فضايی که هيچکس حق حرف زدن ندارد يا لااقل جرات حرف زدن ندارد مديری اين کار را با بهترين شيوه انجام می دهد. آرزوی موفقيت برای گروه شبهای برره دارم. بيتا - تهران

گرچه برخی از کارگزاران حکومت نيز بدين سريال تلويزيونی اعتراض کرده اند اما اغلب مردم را تصور چنين است که اين مجموعه های هجو تلويزيونی را هدف سرگرم کردن مردم به منظور جلوگيری ازانجام کارهای جدی هست و لا غير! علی - تهران

به نظر من اين برنامه خوب هست و اگر برای کودکان بد آموزی دارد اين مشکلی هست که به عدم تعيين گروه سنی مخاطب برای برنامه های تلويزيون بر می گردد و تنها مختص به اين برنامه نيست. در حاليکه در تمام دنيا سازمانهای به خصوصی در زمينه فيلم هايی که در سينما نمايش داده می شود اين کار را انجام می دهند و می توان در تلويزيون ايران هم از اين روش استفاده کرد. ياشار - تهران

کسانی که با نيم سواد و غصب امکانات ملی ادای روشنفکرها را درمی آورند بدانند در اين سيستم سانسور، جائی برای بيان مشکل اصلی کشور وجود ندارد. در همين صدا و سيما حتی يک گوينده اخبار يا يک مجری را که مسلط باشد برنمی تابند و سريع او را از برنامه های روبروی دوربين دک ميکنند، مگر اينکه سرسپرده نظام زور باشد. و لذا برنامه طنز راهی جز اجرای موضوعات تکراری و بعضا لودگی برايش باقی نميماند... دکتر ک - زاهدان

از نظر من تمام سريال های ايرانی که از شبکه های تلويزيون ايران پخش ميشود طنز آميز و آموزنده بوده و متن سريال ها بسيار قوی ميباشد. اکثر مردم شهر کابل سريال های ايرانی را از طرق دستگاه ستلايت تعقيب ميکنند. اگر چه سريال شب های برره خيالی است ولی اين چنين خيالات هيچ گونه ربط با يک روستای که به زبان فارسی يا دری صحبت کند ندارد و شکل زندگی مردم روستائی ها را در تمسخر ميگرد. در حقيقت نوع زندگی روستائی ها شکل ديگريست يعنی در مجموع روستائی ها پاک دل و صادق و ساده و صاف و در حرف قول خويش ايستاده ميباشند و بايد چونين خيالات فرضی در زنده گی مردم شهری ايجاد گردد. ميرويس ستاری - کابل

به نظر من که يک دانشجو ی ايرانی هستم طنز مهران مديری با هر کار طنزی که تا به امروز در ايران کار شده متفاوته. برره يک استعاره لطيف از جامعه ی ايرانه با تمام نواقص اخلاقی اين جامعه و البته بزرگ نمايی که از ملزومات يک طنز واقعيه. برادران قاسم خانی و مهران مديری قبلا هم ثابت کرده اند که در ميدان طنز تنها کسانی هستند که حرفی جدی برای گفتن دارند. طنز اونها ما رو شکه ميکنه و لبخندی تلخ رو بر لبان هر ايرانی سبز ميکنه. شايد انتقاد هايی هم که مطرح ميشه معلول يک فراکنی فرهنگی باشه. به هر حال اين يک طنز موفقه. سروش - تهران

به نظر من طنز شبهای برره مرهم شيرينی بر درد افسردگی ناشی از فشارهای روحی و اجتماعی ايران امروز است. معضلاتی مانند رشوه خواری و چاپلوسی و تملق و بی عدالتی و القاء نظرات بزرگان با زور و تهديد و غير. اين سريال باعث می شود که ما برای لحظاتی احساس کنيم که همدردی در اين جامعه داريم و از اين احساس لحظه ای لبخند بزنيم. مريم - بوشهر

البته اين مجموعه طنز جالبی است. من که بيرون از ايران هستم (البته ايرانی نيستم) اين سريال را هر شب می ديدم. اين مجموعه توانسته تا حدودی خرافاتی که در بين جامعه دهاتی (روستايی) وجود دارد، آشکار سازد. آقای مهران مديری هم در مجموعه پاورچين اشاره ای به برره کرده بود. و اين طنز (شبهای برره) به نظر من عالی است. زين الله عظيمی - کويته پاکستان

به نظر من از آنجايی که طنز به نوعی بزرگنمايی معضلاتی است که به طور معمول به علت روزمرگی در ناخودگاه ما حک شده اند و نهادينه شده اند، مجموعه برره توانسته است با توجه به وضعيت سانسور زيرکانه آن رفتارها و اخلاقياتی که ناشی از ارتجاع سنت و همچنين حاکم شدن روابط پولی و سود گرايانه جامعه سرمايه داری است را به تصوير بکشد. آروين - کرمانشاه

اين اولين مجموعه تلويزيونی است که گويش تهرانی را به باد تمسخر گرفته و خيلی جالب است. اين مجموعه اگر هدفمند باشد در انتها بايد خيلی از آداب و رسوم غلط برره جای خود را به رسوم منطقی و مدرن بدهد. که همين اتفاق در شرف رخ دادن است. اگر قبيله ای برخورد نکنيم و صبور باشيم به نظر من سريال بسيار جالبی است. بد آموزی هم در همه جا هست و بهتر است سخت نگيريم. مريم - مشهد

چون در ايران سالهاست که فرهنگ غم و عزا از طريق حکام و رسانه ها به مردم تلقين ميشد، به نظر من پخش سريال برره در بالا بردن روحيه مردم بسيار موثر است. بر طبق آمارهای رسمی در ايران مردم ايران و علی الخصوص جوانان ايران افسرده هستند چون حکومت سالها از شادی مردم ممانعت کرده و ميکند. محمد کاظم - شيراز

ممکن است عموم مردم با ديد طنز به اين کار نگاه کنند ولی بنظر من ايشان يک واقيت تلخ را به تصوير کشيده اند و اين رسوم بظاهر خنده دار متاسفانه در خانواده های ايرانی ريشه افکنده است. با اينکه خيلی ها با پول و ماشين های لوکس و ايجاد ارتباط با فرهنگ اروپايی (مدرن) و رفت و آمد های خارجی سعی بر کمرنگ کردن جو برره ای از خانواده هايشان ميکنند ولی در عمق خيلی از اين خانواده ها نيز به وضوح قابل احساس ميباشد. پوريا - تهران

به نظر من با توجه به محدوديت هايی که در کار هنری به خصوص طنز در ايران وجود دارد و از هزاران فيلتر بايد گذشت، اين کار يکی از انتقادات زيرکانه و هوشمندانه ای است که توانسته فرهنگ و روابط حاکم بر جامعه را به نقد بکشد. روابط ناهمگون اجتماعی، رشوه خواری و ارتشا، چاپلوسی، مهجور بودن فرهنگ و دانش از واقعيت های جامعه امروز ايران است. مانی - تهران

يکی از بارزترين محاسن اين سريال واقعگرايی رويداد هايی است که بين مردم رواج دارد. اگر ما اين رفتار ها را در يک مجموعه می بينيم و به بدی آنها اعتقاد داريم چرا بايد آن کار ها را انجام دهيم. در ضمن در ۸۰ درصد از کشور های دنيا محدوده سن برای ديدن يک برنامه رعايت می شود. چرا در ايران ما به کودکانمان اجازه ديدن همچين برنامه هايی را می دهيم هر چند با فرهنگ سازی نيازی هم به اين کار نمی باشد. بهزاد - تهران

شبهای برره توانسته است به هدف اصلی ساخت آن يعنی ايجاد کردن لحظاتی مفرح در بين بينندگان برسد. انتقادات وارد شده به اين برنامه بيشتر از روی تنگ نظری و منفی بافی عده ای خاص می باشد. صادق - ياسوج

سريال بسيار خوب و موفقی است. نکته قابل توجه اين است که بی ادبی يکی از لوازم طنز است و ضمن اينکه با اين شرايط و محدوديت که از خيلی اصطلاحات بی ادبانه نميشود استفاده کرد اين مجموعه باز هم موفق بوده است. سپيده بازيارپور - اصفهان

برنامه شبهای برره برنامه جالب وبسيار زيبا که توانسته اوقات فراغت مردم را پر کند. اما دارای نکات منفی نيز هست که ممکن است خطراتی را به خصوص برای کودکان ايجاد کند، مثل خوردن نخود. ابراهيم - نکا

مجموعه شبهای برره از حيث پرداختن به ناهنجاريهايی که در اجتماع دور و بر ما هستند فوق العاده موفق است. اما با نظر نويسنده اين مقاله که اعتقاد دارد از همه ظرفيت ها استفاده نشده است و هم چنين اکثر صحنه های خنده دار با آلودگی همراه است موافقم. به نظرم با نقد منصفانه اين مجموعه و با شناختی که از کار های قبلی آقای مديری دارم شبهای برره بهتر از اين خواهد شد. احسان - تهران

شبهای برره به خوبی توانسته است عامه ی مردم را سرگرم کرده و بخنداند. اما به نظر می رسد اين گونه طنز بيشتر به طنز عامه پسند شبيه است تا کاری جدی و هنری. در حقيقت برای مخاطب، تنها همان خنده می ماند. مسائلی هم که مطرح می شود، بيشتر کليشه ای ست. اما به عقيده ی من نويسندگان اين مجموعه می توانند از پتانسيل های موجود بيشتر استفاده کنند تا نظر مخاطبان طنز جدی (ونه صرفا سرگرم کننده ی صرف) را جلب کنند. به عقيده ی من مجموعه ی "نقطه چين" توانسته بود بهتر از اين سريال، نظر حتی برخی مخاطبان خاص را نيز به خود جلب کند. مهدی - سبزوار

با توجه به محدوديتهای خاص جامعه ی ايرانی و حکومت حاکمه ايرانيان عموما از بسياری شاديهای معمول در اجتماعات عمومی يا خصوصی به نوعی دور مانده اند و باعث گرديده که درصد افسردگی و نااميدی ايرانيان در مقايسه با کشورهايی که حتی اقتصاد و شرايط بدتری از ايران دارند بالاتر باشد. لذا چنين مجموعه هايی بدون در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف آنان بسيار مورد استقبال مردم قرار گيرد و آنان را دقايقی از نگرانيها، دغدغه ها و تالمات روحی خود بدور می گرداند. به همين دليل به نظر بنده از اين مجموعه بايد حمايت و با انتقادهای بی مورد شرايط را برای شادی مردم محدود نگرداند. ماهان - نقده

به نظر من برنامه بسيار خوبی می‌باشد. و در بسياری مواقع احساس می‌کنم برره يک ايران کوچک است. در واقع بسياری از رفتارها و مناسبات اجتماعی کنونی در آن نمود پيدا کرده است. اما بصورت بزرگنمائی شده که خاصيت اصلی زبان طنز می‌باشد. گرچه بنده با نظر نويسنده اين مقاله کاملا موافقم که از پتانسيل طرح اوليه به خوبی تاکنون استفاده نشده است. حسين - تهران

شبهای ببره با تکيه کلام هايش به طرز قابل ملاحظه ای بين کوچکترها و حتی گروهی از بزرگترها نفوذ کرده و تقليد از اين واژه ها و رفتار در جامعه و در زندگی روزمره افراد نامناسب و غير معقول به نظرمی رسد. به خصوص که لهجه برره ای به بسياری از لهجه های ايرانی شبيه است و برای مثال واژه "بيد" دراين بسيار به چشم ميخورد و نظرات غير منطقی و نادرستی را درباره ديگر لهجه ها و گويش ها سبب می شود که چندان دلچسب نيست ... چندی پيش يکی از دوستانم که اقوام ما را در حال صحبت به زبان دری فارسی و استعمال واژه "بيد" ديده بود معتقد بود اين واژه از ببره ای به فارسی رفته! يا شايد آنها اين زبان خاص را به مسخره گرفته اند. هدف اين طنز هر چه باشد نبايد به اعتقادات و فرهنگ ايرانی ها خدشه وارد کند و اين به نظر من ضعف بسيار بزرگی است که در برابر نکات مثبت اين مجموعه اصلا به چشم نمی آيد. اشکان - تهران

مجموعه شبهای برره طنز بسيار پر قدرتی است. آقای مهران مديری فوق العاده به شرايط و مسايل روز ايران آگاهی دارد و تا حدی زبان بيان آن را پيدا کرده که همانا طنز است. برنامه نقايصی هم دارد که به نظر من در مقابل ارزش های اين مجموعه قابل چشم پوشی است. قطعا اين معايب توسط مخالفين مجموعه به گوش آقای مهران مديری رسيده است. آقای مهران مديری همچنان ادامه دهيد. چون به نظر من کمتر کسی ميتواند اين چنين قدرتمندانه معايب و نواقص يک طرز فکر ايرانی را بدين صراحت به نمايش در آورد. چون من معتقدم ما ايرانی ها بلد نيستيم انتقادات اطرافيانمان را به ديده اصلاح ببينينم و اينکه هميشه فکر ميکنيم که اين ديگران هستند که اشتباه ميکنند نه من! زبان طنز شما بسيار خوب و نواقص و گاهی محاسن جامعه ما را پوشش داده و برای خودمان بازگو می کند. همواره سلامت و پيروز باشيد! ماريا - تهران

اين سريال بسياری از واقعيتهای جامعه فعلی ايران را نشان می دهد که در آن رشوه خواری چاپلوسی خرافات و باجگيری و... بيداد می کند که آقای مديری به صورت جالبی به ان پرداخته است و سريال موفقی است. مجيد - تهران

امشب (۱۲ آبان) گزارش پشت صحنه شبهای برره پخش شد. مهران مديری را ديديم که هم درگير کارگردانی و البته بيشتر از نظر کادر بندی تصاوير و هم مشغول بازی است. ديگر زمانی برای هدايت بازيگران نمی ماند. فکر می کنم دليل اشکال بازيها به خصوص در مورد بازيگران کم تجربه تر همين باشد. از آنجايی که آقای مديری خودشان اعلام کردند که با انتقادات سازنده کمکشان کنيم می گويم: آقای مديری بايد در کنار خود يک بازيگردان داشته باشيد. سوشيا - تهران

به عقيده بنده در موقع نقد اين سريال بايد سه مسئله زير را در نظر داشت: اول اينکه اين سريال به قصد دور کردن ذهن مردم برای دقايقی چند در طول شبانه روز از مشکلات و دغدغه های بی شمار اقتصادی و سياسی و اجتماعی است و نبايد زياد روی جنبه های هنری آن به مانند يک سريال عادی متمرکز کرد. دوم اينکه اين سريال با زبان طنز بيانگر بسياری از مشکلات موجود در سيستم اداری و اجتماعی جامعه ايران بوده و نبايد با پاک کردن صورت مسئله (منظور جلوگيری از پخش چنين سريال های انتقادی است) فکر کنيم چنين معضلاتی وجود ندارند. متاسفانه آن طيف از دولت مردانی که نسبت به طنزهای انتقادی عکس العمل نشان می دهند و اين را در غالب نگرانی در خصوص تنزل اخلاق عمومی عنوان می کنند در حقيقت نگران رو شدن و يادآوری مظالم و جنايت هايی هستند که در طی اين ۲۸ سال به ملت ايران روا داشته اند نه چيز ديگری ... سوم اينکه اگر عده ای از مردم به دليل فرهنگ پائين خود در روابط اجتماعی و عادی خود هم از تکه کلام ها و شوخی های اين طنز استفاده می کنند دليلی بر ايپيدمی شدن آن نيست. علاوه بر اين پس از مدتی که از پخش آن بگذرد خود به خود آن اصطلاحات نيز از ذهن ها پاک خواهد شد. البته موارد مطرح شده نمی تواند توجيهی بر اشکال ها و کيفيت پايين اين سريال نسبت به ساخته های قبلی مديری باشد. شاهين - رشت

به نظر من که اين سريال خيلی جالبه و خيلی جسورانه بعضی از فرهنگ های غلط جامعه ی ما را نشان داده. در اين ميان اگر کسانی هم اعتراض می کنند به اين دليل است که طاقت ديدن اين زشتی رفتار های موجود در جامعه را که مسلما از جانب خودشان هم سر می زند را ندارند. اگر هم بچه ها را بهانه می کنند می توان اين سريال را کمی ديرتر پخش کنند تا بچه ها نبينند. در کل به نظر من طنز قوی ای هست و شايد بيش از حد بعضی ها مسئله را بزرگ می کنند. طراحی صحنه و بخصوص طراحی لباس اين سريال فوق العاده است. مريم - تهران

مجموعه سريالی شبهای برره از کارهای آقای مديری پر محتوی تر شده است. بيشتر روی معضلات و بيماری های جامعه ما و خانواده های ما و خود ما دست می گذارد. مثلا اينکه اهالی بررره تنها نخود می خورند. بحثی جالب است و شايد به تعصبات کورکورانه و قرائت تک صدائی از دين و قانون در جامعه ايران اشاره می کند. طنز آقای مديری تنها برای خنده نيست بلکه با شپر خنده دست روی نقاط حساس فرهنگ ما می گذارد. احسان غفاری پور - تهران

به پندار من چند روز نخست اين سريال را می شد تماشا کرد، اما پس از ديدن ۳ تا چهار بخش يا بايد زمان بی پايانی همراه با صبر و بردباری داشت که صحنه ها و گفتار تکراری اين سريال را تماشا کرد و يا اينکه انسان قصد داشته باشد مدتی شکنجه را تجربه کند. طنز در ايران هرگز اجازه نخواهد يافت که پخته و پويا گردد و هم پيش از انقلاب و هم پس از آن خط قرمزهايی بوده که طنز بايد راهی پيرامون آن پيدا می کرده و می کند و اين انحراف از مسير اصلی است که طنز ايرانی را سردرگم و تکراری و خسته کننده می کند. م. سنجرانی - لندن

به نظر من شب ها ی برره مجموعه ی طنز فوق العاده جذاب و آموزنده ای است. حالا اگر کسانی پيدا می شوند که از اين مجموعه انتقادهای بی جا می کنند يا می گويند که بد آموزی دارد، خودشان دست به کار شوند. آرش - تهران

اين سريال به خوبی توانسته از رسم و رسومات بی دليل ايرانی انتقاد کند. زمانی که مردم بی دليل عزاداری می کنند روزهای عاشورا به نظرم ميرسد يا استفاده سالارخان از گرامافون مانند استفاده برخی از ما از کامپيوتر می ماند يا اينکه همه بيکار هستند و فکر می کنند که دارند کاری انجام می دهند. شايد اعتراض مسولان به برنامه به اين دليل باشد. اميدوارم اين برنامه بتواند تاثيری در افکار يا رفتار ما داشته باشد. مجيد - تهران

به نظر من در کل مجموعه بی نقص است که به مسايل روز کشور ما ميپردازد. در مورد فرهنگ سازی مردم مجبور به تقليد نيستند و ميتوانند از شخصيت های معقول آن تقليد کنند. شايان - اصانلو

اين مجموعه يکی از مجموعه های بسيار جذاب سيمای ايران است و کسانی که در مورد اين برنامه انتقاد ميکنند، يک سری آدمهای بی احساس هستند. و کسانی که از اين برنامه برداشتهای نادرست می کنند به خاطر اين است که در خانه هايشان ماهواره دارند و اين برنامه ها برايشان جذاب نيست ... شهاب - يزد

برخلاف نظر معدودی، اين برنامه تقريبا از همه نظر کامل می باشد چرا که واقعيت هايی را از زندگی امروزی جامعه نشان می دهد. مهمترين اشاره ای که در اين برنامه به واقعيت های جامعه شده اينکه مردم عادت کردند اصل کار را ول و به فرعيات بپردازند و در واقع خود را گول ميزنند. ليلا - تهران

اين هوشمندانه ترين روش برای مطرح کردن معضلات و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و حتی سياسی در اين شرايط که بسياری از تابو ها مانع هستند، است. من مهران مديری را يکی از باهوشترين و حرفه ای ترين هنرمندان عصر حاضر ميدانم و مسائل طرح شده در اين سريال بسيار جالب و ديدنی و قابل تامل است .... اين نظر اکثر کسانی است که با هنر نمايش و سينما آشنا هستند و همچنين نسبت به مسائل اجتماعی و سياسی و فرهنگی نيز آگاهند. فروزنده - اسفراين در خراسان شمالی

حتی در کشور آمريکا - که ما بسيار خرده می گيريم بر آنها - هم هر برنامه ای را به بهانه ی تفريح و سرگرم کردن مردم در تلويزيون پخش نمی کنند. اين برنامه به بهانه‌ی هجو شرايط موجود از عناصر استفاده کرده است که خود هجويه ای می طلبد. بدآموزی، فحش پراکنی، ايجاد سنن غلط و فرياد کشيدن های بلند، نشان دادن چهره بد از مناطق روستايی و ... همه و همه فقط تکه هايی از اين پازل مشوش است که با استفاده از ايده های تکراری سعی در خندان اجباری ايرانيان دارد. مردم بيش از آنکه به طنزها بخندند، به فحش ها و رفتار ناجوانمردانه کاراکترها نسبت به هم می خندند. رفتارهايی که هر روز بر خودشان می رود و نمی توانند که بخندند. اين برنامه به جای ايجاد محيط آرام و بی تنش جهت دور کردن استرس های يک روز کاری از ذهن و قلب مخاطب، بر عکس خود تداعی کننده ی تمام موانع و مساعل روزانه است. و اين راهکاری است که کمابيش در اکثر برنامه های توليد داخل موجود است. از مهران بيش از اينها انتظار می رفت. مهرزاد - تهران

من فکر می‌کنم اين اعتراضهايی که به اين برنامه می شود همه از روی کم لطفی و شايد غرض ورزی است. شايد بشود مهران مديری را پدر طنز اجتماعی ايران بعد از انقلاب دانست. او با زيرکی تمام يک جامعه با همه نظامهای ارزشی خودش ساخت که آداب و رسوم آن مجموعه ای از آداب و رسومهای مسخره رايج در قسمتهای مختلف ايران است. من فکر می‌کنم آن بهترين راه برای بيان منظور خودش و اصلاح جامعه انتخاب کرده است. محمد - تهران

Anonymous ناشناس said...
شعر دهه هشتاد هنوز نمود خيلى روشنى در جامعه امروز ما ندارد. يعنى بخواهيم ببينيم كه چه شاخصه هايى وجود دارد؟ يا چه حركت هاى روشنى در اين زمينه شده، معلوم نيست. اين وضعيت طبيعى است. دهه هفتاد دهه هيجان و شور بوده است. يعنى كشفيات تازه اى عده اى داشتند و براساس همان كشفيات دچار هيجان شده بودند و برون داد آن هيجان خيلى آنى و احساساتى و زودگذر بود. دهه هشتاد دهه تأمل بر آنچه رفته باشد. يعنى افرادى كه وضعيت يافتم يافتم ارشميدس را پيدا كرده بودند، بخش اصلى اين افراد و جريانات گوشه گرفته اند و به تأمل درخويشتن نشسته اند و با تأنى و آرامش بيشترى مشغول كار هستند. آنهايى هم كه احساسات زودگذر داشتند، خاموش شده اند و از ميدان به در رفتند. به همين خاطر من فكر مى كنم دهه هشتاد، دهه تأمل و تفكر خواهد بود.
يك پيچيدگى هايى است كه در دنياى شعر مدرن مرسوم است. پيچيدگى اى كه معماگونه است و يك ذهن قوى و منسجم مى تواند با تلاش اين پيچيدگى را باز كند و با اين تفكر سى - چهل ساله اخير انگار به جاها و پيچيدگى هايى مى رسيم كه ممكن است حتى شكل ساده اى داشته باشند. نوعى پيچيدگى كه انگار حل ناشدنى به نظر مى رسد. لاينحل بودن برخى از مسائل خودش مسأله است
ايا قضاوت درستیست

Anonymous ناشناس said...
استادالتفات فرمودن.