از هفته ي پيش از آغاز نمايشگاه كتاب تهران، فرصت را مناسب ديدم تا به اين بهانه هم كه شده ، نه تنها برخي گزارشها ي اصلي و تيتر يك" ايران جمعه "را به بحث كتاب اختصاص دهيم بلكه خودم نيز سرمقاله هايم را بر همين مقوله متمركز كنم. مجموعه يادداشتهايم را طبق معمول براي مخاطبان اين وبلاگ كه نمي دانم به ايران جمعه دسترسي دارند يا خير ، مي گذارم . ضمن اينكه شخصا معتقدم اهميت اين بحث ازآن"حق مسلم ماست"مشهور هم براي اين سرزمين طلسم شده حياتي تر است
يكم
در آستانه ارديبهشت، عادت كرده ايم در كوران جزرومدهاى سياست و اجتماع و اقتصاد، چند هفته اى را دل بدهيم به بوى خوش كتاب و خبرهاى مرتبط.نوزدهمين نمايشگاه كتاب تهران در راه است و بهانه اى براى آنكه به رسم هميشه، سطر و ستونهاى بيشترى را اختصاص دهيم به كالايى كه گفتنى بسيار دارد و گشايشهايى كمتر.پس، از اين هفته تا پايان نمايشگاه تهران، سرمقاله هاى ايران جمعه بر همين سياق، بر بيش و كمِ مقوله كتاب و متن و حواشى آن در كشورمان _ درحد مقدور _ متمركز خواهدبود
دوم
يك پرسش
براساس آمارهاى رسمى: جامعه ايران جوان است؛ جمعيت باسواد آن رشد قابل ملاحظه اى داشته (دستكم به نسبت همسايگانش)؛ جامعه تحصيلكردگان در سطوح عالى در قياس با چند دهه پيش افزايشى چشمگير نشان مى دهد؛ رشد اقتصادى ۵ تا ۶ درصدى آن را منابع معتبر جهانى نيز هرساله تأييد مى كنند؛ حضور و حتى رشد كمى اينترنت و رسانه هاى جمعى به طور نسبى قابل تأمل است؛ الگوهاى فكرى و شيوه هاى زيستى جمعيت شهرنشين معاصر ايران جهت گيرى _ و الزاماً نه شتاب _ عينى و واضحى به سمت كاركردهاى مدرن از خود نشان مى دهد و...با اينهمه چگونه است كه كالايى به نام «كتاب» سهمى مهم _ كه هيچ حتى قابل ذكرى _ در سبد خانوار ايرانى ندارد؟
سوم
يك نظرسنجى اينترنتى(سايت آي كتاب) كه مدعى است از يك جامعه آمارى ۳۲۰۰۰ نفره به دست آمده پاسخ پرسش فوق را چنين مى دهد
الف: گرانى كتاب21و نيم درصد
ب: نداشتن اطلاع كافى از چاپ كتاب دلخواه 48ودو دهم درصد
ج: نداشتن وقت كافى جهت يافتن كتاب دلخواه ۳۰وسه دهم درصد
همين نظرسنجى پاسخ به پرسشى ديگر كه: آيا تنوع كتاب در كتابخانه ها جوابگوى نياز مراجعين است؟ را ازسوى جامعه آمارى خود چنين اعلام مى كند:الف: بلى-۱۳و چهار دهم درصد
ب: خير-۷۳وشش دهم درصد
ج: تاحدودى-۱۳ درصد
چهارم
برخى ناشران معتبر كشور در پاسخ به سؤال اصلى اين يادداشت اما، روايت ديگرى دارند.پيش از پاسخ ناشران به اين آمار دقت كنيد
لف: براساس آمارهاى دولتى در سال ۱۳۸۳ بيش از ۳۹ هزار عنوان كتاب منتشر شده است
.ب: در كشور ۷۰ ميليون نفرى ايران تاكنون بيش از ۸ هزار پروانه نشر صادر شده است
ج: به ازاى هر ۹۰۰۰نفر يك ناشر در ايران مشغول به فعاليت است
د: با آنكه براساس آمار فوق ، متوسط سرانه نشر هريك از دارندگان پروانه نشر ۵ عنوان كتاب مى شود، اما واقعيتها چيز ديگرى را حكايت مى كنند. در كشور تنها حدود ۳۰۰ ناشر پركار و فعال داريم و درواقع ۷۴ درصد توليد كتاب در ايران به وسيله ۲۸۹ ناشر انجام گرفته است. يعنى صرفا ۳وشش دهم درصد كل ناشران كشور چرخه عمده اقتصاد نشر كشور را دراختيار دارند
نتيجه گيرى از بند دال: بسيارى از دارندگان مجوز نشر، صرفاً يا به دريافت سوبسيد كاغذ يارانه اى و ارائه آن در بازارآزاد اقدام كرده اند و يا به توليد بدون بازاريابى و نيازمخاطب مشغول بوده اند
با اين مقدمه، پاسخ ناشران به پرسش اصلى ما را بهتر مى توان دريافت
پس از نمايشگاه كتاب تهران در سال گذشته ۱۱۵ ناشر _ اغلب فعال و معتبر _ در نامه اى خواستار قطع يارانه كاغذ دولتى شدند. چرا كه به اعتقاد آنها اين امر باعث مى شود «با ايجاد بستر مناسبى براى رقابت مشروع، زمينه رشد ناشران واقعى فراهم و موجب شكوفايى نشر شود و از طرفى قيمت كتاب و آمارهاى اين حوزه را واقعى مى كند» به عبارتى به اعتقاد اين ناشران، هرج و مرج بازاركتاب و تورم توليد از يك طرف و ركود تقاضاى كتاب ازسوى ديگر كه باعث سرگردانى هرچه بيشتر مخاطبان بالقوه و بالفعل كتاب مى شود، به دليل فقدان بازارسنجى و مكانيسم هاى مبتنى بر عرضه و تقاضا در مقوله نشر ازسوى ناشران خلق الساعه و غيرحرفه اى و بعضاً سودجو است؛ يا دست كم نقطه آغاز چنان روند و ركودى از همين جاست
پنجم
بسيارى از كارشناسان حوزه كتاب اما، مهمترين علل توقف و ايستايى نشر از يك سو و كتاب و كتابخوانى از طرف ديگر را علاوه بر مباحث جدى ساختارى، در تحولاتى چون فقدان عادت جمعى مردم ما به كتابخوانى ، نبود تبليغات مناسب رسانه اى _ بويژه از سوى صدا و سيما ، غريبگى و دورى نهادى چون آموزش و پرورش از راهكارهاى نوين جذب و جلب توجه ميليونها دانش آموز به مسأله اى حياتى به نام كتاب _ صرفنظر از كتب درسى كه خود اغلب گريزاننده اند ـ، كم مايه گى صنعت نشر به دليل عدم حرفه اى گرى و نيز فقدان بنيه قوى مالى و ضعف مفرط و ناكارآمدى چرخه هاى نشر و پخش كتاب در ايران مى دانند.
ششم
اردى بهشت، ماه مناسبي است كه شما هم به دلايل ديگر اين پرسش بينديشيد؛ راستى چرا مردم ما كتاب نمى خوانند؟